• امروز : شنبه, ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴
  • برابر با : Saturday - 19 April - 2025
کل اخبار 32617اخبار امروز : 0
0

شب همچنان سیاه/ همدردی شاعر افغانستانی با بازماندگان دشت برچی

  • کد خبر : 72406
  • ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۰
شب همچنان سیاه/ همدردی شاعر افغانستانی با بازماندگان دشت برچی

شب همچنان سیاه/ همدردی شاعر افغانستانی با بازماندگان دشت برچی حمله تروریستی بیمارستان دشت برچی که در آن زنان و کودکان از قربانیان اصلی بودند، خشم بسیاری را برانگیخته است. – اخبار فرهنگی – به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حمله تروریستی به بیمارستان دشت برچی در کابل در چند روز گذشته واکنش‌ بسیاری داشت. […]

شب همچنان سیاه/ همدردی شاعر افغانستانی با بازماندگان دشت برچی

حمله تروریستی بیمارستان دشت برچی که در آن زنان و کودکان از قربانیان اصلی بودند، خشم بسیاری را برانگیخته است.

شب همچنان سیاه/ همدردی شاعر افغانستانی با بازماندگان دشت برچی – اخبار فرهنگی –

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حمله تروریستی به بیمارستان دشت برچی در کابل در چند روز گذشته واکنش‌ بسیاری داشت. در این حمله که زنان باردار و گودکان از جمله قربانیان اصلی بودند، خشم بسیاری را برانگیخت.

محمدکاظم کاظمی، شاعر افغانستانی، با انتشار سروده‌ای با بازماندگان این جنایت ابراز همدردی و همدلی کرد. او در این‌باره نوشت:

🔹 شب‌، همچنان سیاه‌
امید داشتم که در مورد حملۀ وحشیانۀ انتحاری به شفاخانۀ دشت برچی کابل شعری تازه دست دهد، که میسر نشد. بناچار با درد و دریغ، شعری قدیمی را بازنشر می‌کنم، هرچند دیرهنگام و نه در حدی که دل آدمی را آرام کند.

1
حلق سرود پاره‌، لب‌های خنده در گور
تنبور و نَی در آتش‌، چنگ و سَرَنده 1 در گور

این شهر بی‌تنفّس لَت‌خوردۀ چه قومی است‌؟
یک سو ستاره زخمی‌، یک سو پرنده در گور

دیگر کجا توان بود؟ وقتی که می‌خرامد
مار گزنده بر خاک‌، مور خورنده در گور

گفتی که «جهل جانکاه پوسیدۀ قرون شد
بوجهل و بولهب‌ها گشتند گَنده2 در گور»

اینک ببین هُبل را، بُت‌های کور و شَل را
مردان تیغ بر کف‌، زن‌های زنده در گور

جبریل اگر بیاید از آسمان هفتم‌
می‌افکنندش این قوم‌، با بالِ کنده در گور
2
گفتند «گُل مرویید، این حکمِ پادشاه است‌
چشم و چراغ بودن‌، روشن‌ترین گناه است‌

حدّ شکوفه تکفیر، حکم بنفشه زنجیر
سهم سپیده تبعید، جای ستاره چاه است‌

آواز پای کوکب در کوچه‌ها نپیچد
در دستِ شحنه شلاّق همواره روبه‌راه است»

مغز عَلَم‌به‌دوشان تقدیم مار بادا
وقتی که کلّه‌ها را خالی‌شدن کلاه است‌

صابون ماه و خورشید صد بار بر تنش خورد
امّا چه می‌توان کرد؟ شب همچنان سیاه است‌

ناچار گُل مرویید، از نور و نَی مگویید
وقتی به شهر کوران‌، یک‌چشمه پادشاه است‌

3
شهری که این‌چنین است‌، بی‌شهریار بادا
یعنی که شهریارش رقصانِ دار بادا

تا ردّ پای نااهل در کوچه آشکار است‌،
سنگ آذرخش بادا، چوب اژدهار3 بادا

قومی که خارِ وحشت بر کوی و بر گذر کاشت‌،
در کوره‌های دوزخ آتش‌بیار بادا

حتّی اگر اذانی از حلقشان برآید،
بانگ کلاغ بادا، صوت حمار بادا

گفتند «سر بدزدید» گفتیم «سر نهادیم»
گفتند «لب ببندید» گفتیم «عار بادا»

با پتک اگر نکوبیم بر کلّه‌های خالی‌
مغز علم‌به‌دوشان تقدیم مار بادا
———–

1. سَرَنده‌: نامِ سازی است در افغانستان‌.
2. گَنده‌: در بخش‌هایی از افغانستان‌، به معنی گندیده و پوسیده است‌.
3. اژدهار: شکل عامیانۀ «اژدها».

13 کشته و 15 زخمی پایان حمله به بیمارستان غرب کابل

انتهای پیام/

لینک کوتاه : https://30news.ir/?p=72406

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.